چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۱
از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

حوزه/ الان فرض کنید متولد شده که به او جنین می‌گوییم، حاضر هستید یک تفنگ به دست بگیرید و او را بکشید؟ حاضر هستید با ابزاری مثل وسایل کورتاژ، او را قطعه قطعه کنید و بیرون بکشید؟ در سقط جنین این کار را می‌کنیم. کورتاژ به همین معناست. ترسیم این تصویر وحشتناک است و به نظرم هر کسی که تا الان ندیده باشد و نشنیده باشد که چه کاری انجام می‌شود، با شنیدن این می‌فهمد که یک قتل وحشتناک است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، دومین نشست تخصصی بررسی مسئله سقط جنین در ایران با حضور سرکار خانم افتخار یوسفی، استاد حوزه و پژوهشگر ابعاد فقهی سقط جنین و سرکار خانم ابراهیم‌کوچک، کارشناس آسیب‌های روانی و اجتماعی سقط جنین در خبرگزاری حوزه برگزار شد،آنچه می خوانید، مشروح این نشست است.

ببینید:

فیلم کامل نشست

بسم الله الرحمن الرحیم. خدمت مهمانان عزیز برنامه عرض سلام دارم. دومین نشست تخصصی سقط جنین در ایران را با حضور دو کارشناس محترم آغاز می کنیم. اجازه می‌خواهم که آغاز گفت وگو را با سرکار خانم یوسفی شروع کنم.

- در ابتدا توضیحاتی درباره‌ی مسئله‌ی سقط جنین بیان کرده و تشریح بفرمایید که آیا پشت پرده‌ای درباره سقط جنین در ایران وجود دارد؟

- خانم یوسفی

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث سقط جنین از مباحث مهم و تأثیرگذار در عرصه‌های مختلف اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی، فقهی و عرصه‌های مختلف دیگر است.

در واقع سقط جنین یک قتل مدرن است. قتل مدرنی که امروزه در فضای کنونی جامعه‌ی ما متأسفانه با اتفاقاتی که افتاده و با تغییر نگاه‌ها و تغییر فرهنگی که پیش آمده آن قبح واقعی خودش را تا حدودی از دست داده است و خیلی‌ها دز این قضیه ساده‌انگاری می‌کنند و فکر می‌کنند که با سقط جنین اتفاق خاصی نمی‌افتد. بعضاً گمان‌ها بر این است که جنین چیز خاصی نیست، موجود زنده‌ای نیست، یک شیء است، شیء‌انگاری جنین باعث شده که برخی گمان کنند که مادر این اختیار و آزادی را دارد که در مورد آینده‌ی جنینی که در شکم دارد به تنهایی تصمیم بگیرد و ترجیح بدهد که او را از بین ببرد.

شاید اگر بخواهیم تشبیه کنیم، عملکرد فعلی جامعه‌ی ما و اجتماعات دیگر که این گناه در بین آن‌ها رواج پیدا کرده است، بی‌شباهت به عملکرد اعراب جاهلی که فرزندانشان را زنده به گور می‌کردند و ما فعل آن‌ها را یک فعل مذموم، ناپسند، غیراخلاقی و به دور از انسانیت ارزیابی می‌کنیم، این عملکرد فعلی هم بی‌شباهت به آن نیست. گرچه شعارهای به ظاهر فریبنده‌ای شبیه آزادی مادر، اختیار داشتن او نسبت به بدن و اندام خودش و یا حمایت از سلامت روان مادر، حمایت از سلامت روان اجتماع و امثالهم، یک رنگ و لعاب به ظاهر فریبنده‌ای به این قضیه داده است ولی واقعیت این است که جنین یک موجودی است که در آستانه‌ی ورود به این دنیاست و دقیقاً مثل من و شما حتی از همان بدو انعقاد نطفه صاحب حیات است. بنابراین اقدام به سقط او مصداق بارز سلب حق حیات از یک موجود است و ما هیچ‌گاه چنین حقی را نه اخلاقاً، نه شرعاً و نه قانون نداریم و نیاز است که یک تغییر نگرش جدی و یک تحول جدی در جامعه‌ی ما ایجاد شده و حقیقت این مسئله برای مردم تبیین گردد.

سؤال کردید که آیا این قضیه، پشت پرده‌ای هم دارد یا نه. پاسخی که به نظر می‌رسد برای این سؤال درست باشد این است که اگر ما با یک نگاه خوشبینانه بخواهیم تصور کنیم که این قضیه پشت پرده‌ای ندارد، واقعیت‌های موجود در جامعه این نگاه خوشبینانه‌ی ما را نقش بر آب می‌کند و از بین می‌برد.

اذعان به وجود بیش از ۳۰۰ هزار سقط توسط مسئولین وزارت بهداشت در طول سال و آمارهایی که وجود دارد که البته من درصدد بیان این آمارها نیستم ولی آمارهای مختلفی گفته می‌شود که ۸۰۰ هزار و یا حتی بیشتر سقط سالانه در طول سال در جامعه‌ی ایران وجود دارد و این اعداد نشان دهنده‌ی یک دست‌های پشت پرده و یک برنامه‌ریزی‌های جدی است که این اتفاق می‌افتد.

تمام طول جنگ هشت سال دفاع مقدس، ما ۲۰۰ هزار شهید داشتیم. آمار جنین‌هایی که بی‌گناه سقط می‌شوند و از بین می‌روند، در طول یک سال شاید خیلی بیشتر و شاید چند برابر آن آمار باشد.

اینکه آمار صحیحی در مورد سقط جنین وجود ندارد، عملاً آمار جدی و رسمی داده نمی‌شود، در حالی که الان مثلاً در بحث کرونا مشاهده می‌کنید که به تفکیک روزها، به تفکیک استان‌ها، افراد مبتلا، افراد فوتی و افرادی که وضعیت وخیم دارند و امثالهم، آمارهایشان داده می‌شود.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

چرا نسبت به سقط جنین این اهمال و سهل‌انگاری صورت می‌گیرد که حتی یک آمار رسمی راجع به آن داده نمی‌شود؟ این قضیه که عواملی که در سقط جنین دخیل هستند و به طور سازمان یافته این کار را ترویج می‌کنند، متأسفانه پیگیری قضایی جدی نسبت به آن‌ها صورت نمی‌گیرد و اگر هم صورت می‌گیرد، موردی است و شاید در حد چند مورد است ولی با یک خیال آسوده و با یک فراغ بال به راحتی به این گناه دامن می زنند و آن را ترویج می‌کنند و این هم یک علامت و یک نشان دیگری از وجود دست‌های پشت پرده‌ای است که این جریان را پیگیری می‌کنند.

در دسترس بودن داروهای سقط که زنان باردار به سادگی می‌توانند داروی سقط را تهیه کنند، با یک سرچ اینترنتی و به راحتی با کمترین هزینه در اختیارشان قرار می‌گیرد.

وجود کلینیک‌های زیرزمینی و غیرقانونی، مراکزی که اقدام به سقط می‌کنند که خیلی از آن‌ها سلامت مادر را هم به خطر می‌اندازند و حتی ممکن است منجر به مرگ مادر هم شود.

وجود این‌ها و همچنین فعالیت و گسترش آن‌ها و در خطر نبودنشان همه مؤید همین حقیقت است که در جریان سقط جنین واقعاً دست‌هایی از استعمار و یک‌سری افراد شاید به ظاهر فریب خورده همراه شده‌اند و این گناه اینقدر توسعه و رواج پیدا کرده است.

- سقط جنین چه آسیب‌های جسمی برای مادر دارد؟

- خانم ابراهیم کوچک

بسم الله الرحمن الرحیم.

بنده هم عرض سلام و ادب دارم و امیدوارم که همه‌ی ما بتوانیم با وظایفی که بر عهده‌مان هست از جمله روشنگری و تبیین مسائلی که بالأخره با دست‌های پشت پرده و یا ناخواسته دارد برای کشور اسلامی‌مان اتفاق می‌افتد و آینده‌ی ما را دارد هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی تحت خطر خودش قرار می‌دهد، بتوانیم همه با هم دست به دست هم بدهیم و از این گذر تاریخی و قتل عام دسته‌جمعی که در کشورمان دارد برای جنین‌های بی‌گناه و معصوم کشورمان اتفاق می‌افتد نجات دهیم و بتوانیم از این گذر تاریخی هم ان‌شاءالله به خوبی عبور کنیم.

در بحث عوارضی که در مورد بحث سقط جنین فرمودید شاید باید تمرکز بیشتر ما بر روی بحث سقط جنین‌های عمدی باشد؛ سقط جنین‌هایی که خودبه‌خودی اتفاق می‌افتند، شاید وقتی بدن دارد طی یک روند طبیعی خودش، مادر را به آن سمت هدایت می‌کند، هر چند که در آن‌ها هم ما در منابع علمی قائل هستیم که مادر به عوارض زیادی مبتلا می‌شود ولی تمام گزارشات می‌گویند که سقط جنین‌های عمدی این عوارض را چندین و چند برابر می‌کند.

بحث عوارض جسمی که ممکن است برای مادر داشته باشد، یکی بحث خونریزی‌های خیلی شدید است که برای مادر اتفاق می‌افتد.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

در گزارشات سقط عمدی بحث عفونت‌های رحمی را زیاد داریم. متأسفانه شاید ممکن است این مادر به دنبال عارضه‌ای که از سقط جنین برای او اتفاق می‌افتد، برای همیشه با نقش مادری خداحافظی کند و این شاید یک حادثه‌ی خیلی بزرگی در زندگی یک خانم باشد؛ چون کاملاً در تضاد با آن چیزی است که فطرت او می‌طلبد، روح و جسم او و همه‌ی وجود او مطالبه‌ی چنین نقشی را از او دارند.

بحث چسبندگی‌های داخل رحمی گزارشات زیادی شده است. کورتاژهای ناقص و بقایای جفت که باقی مانده است، آسیب‌های دهانه‌ی رحم گزارشات زیاد می‌شود. شاید مهم‌ترین عارضه، بحث ناباروری باشد که بتوانیم از آن در اینجا یاد کنیم و به عنوان یک عارضه‌ی جسمی از بحث سقط جنین‌های عمدی گزارش دهیم.

- در منابع دینی ما چه مباحثی پیرامون مسئله‌ی سقط جنین آمده؟ و اگر آیه یا روایتی هم وجود دارد، اشاره بفرمایید.

- خانم یوسفی

بله. دقیقاً همین‌طور است که ما در متون دینی خودمان اعم از قرآن کریم و روایات وارده از معصومین(ع) دلایل محکم و متقنی بر حرمت سقط جنین داریم.

آیات متعددی از قرآن از قتل فرزندان نهی کرده است. ‌آیاتی مثل آیه‌ی ۱۵۱ سوره‌ی انعام: «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ»[۱]، آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی اسراء: «وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیةَ إِمْلَاقٍ»[۲]، یعنی فرزندان خودتان را از ترس فقر نکشید و آن‌ها را به قتل نرسانید.

جالب است که در تعبیر قرآن، خداوند می‌فرماید: «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیاکُمْ»، ما هستیم که به فرزندان شما و به شما روزی می‌دهیم، یعنی حتی خداوند روزی فرزندان را در این آیه مقدم بر روزی والدین آن‌ها می‌کند و بیان می‌کند که آن‌ها را از ترس فقر نکشید.

ممکن است کسی برداشت کند و یا بگوید که سقط جنین مصداق قتل نیست؛ اما واقعیت این است که اگر بعد از ولوج روح این اتفاق بیافتد، دقیقاً مصداق قتل است و از نظر احکام همان دیه‌ای که بر قتل نفس مترتب می‌شود، یعنی اگر کسی یک انسان بالغ عاقلی را به قتل برساند چه مقدار دیه‌ای دارد و بر سقط جنین بعد از ولوج روح هم همین مقدار دیه مترتب می‌شود و واقعاً از نظر فقهی قتل نفس حساب می‌شود.

حتی در مراحل اولیه‌ی رشد جنین و قبل از ولوج روح هم به این جهت که این جنین دارای مرتبه‌ای از مراتب حیات انسانی است و به این جهت که این جنین شأنی از وجود انسان را دارد، باز هم بر آن قتل نفس صدق می‌کند و هم در روایات ما به از بین بردن جنین حتی در مرحله‌ی نطفه و علقه، امام معصوم(ع) عنوان قتل را اطلاق کرده‌اند.

آیه‌ای در سوره‌ی ممتحنه داریم که خداوند متعال خطاب به پیامبر(ص) می‌فرمایند: «یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یبَایعْنَکَ عَلَی أَنْ لَا یشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیئًا وَلَا یسْرِقْنَ وَلَا یزْنِینَ وَلَا یقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ»[۳]؛ ای پیامبر ما! اگر زنان مؤمن به نزد شما آمدند... . در جریان بیعت با حضرت رسول(ص) یکی از اموری که خداوند متعال از پیامبر(ص) می‌خواهد که نسبت به آن امر از زنان بیعت بگیرند همین است که زنان فرزندان خودشان را به قتل نرسانند.

همه‌ی ما می‌دانیم که مهر و محبت مادری آنقدر بالاست که وقتی مادر فرزندش را در آغوش می‌گیرد، آنقدر نسبت به او ایثار می‌کند که حاضر است خار در چشم خودش برود؛ اما در پای فرزندش نرود.

اینکه خداوند پیمان می‌گیرد که فرزندانشان را نکشند، از چه کسی؟ از مادران. ناظر به همین مرحله است که در مرحله‌ی جنینی شاید هنوز این محبت و این الفت مادر - فرزندی شکل نگرفته است و شاید زنان راحت‌تر اقدام به این کار بکنند تا اینکه یک مادری فرزند به دنیا آمده‌ی خودش را با دست خودش بکشد. این حتی در ذهن مادر هم نمی‌آید، در مخیله‌ی او هم نمی‌گنجد. چه بسا آیه‌ی قرآن نظر به همین مطلب دارد که زنان اقدام به سقط جنین نکنند. آیات متعددی را داریم و علاوه بر آیات، روایاتی را داریم که در آن‌ها صراحت قضیه بیشتر و روشن‌تر است.

روایت صحیحه‌ای داریم که راوی از امام(ع) سؤال می‌کند که من یک کنیزی دارم که با او رابطه‌ای داشتم و احتمال می‌دهم که او باردار باشد. آیا جایز است که دارویی استفاده کند که اگر باردار باشد این نطفه‌ی منعقد شده و این جنین ایجاد شده از بین برود؟ امام(ع) می‌فرمایند: این کار را انجام نده. این روایت نمی‌گوید که؛ حتماً باردار است. صرف احتمال بارداری است. به صرف احتمال بارداری امام(ع) می‌فرمایند که این کار را انجام نده. شاید راوی ذهنیت خیلی از زنان جامعه‌ی ما را داشته باشد. از امام(ع) سؤال می‌کند که؛ اگر باردار هم باشد چیزی نیست، نطفه است و همان مراحل اولیه‌ی تشکیل جنین است. امام(ع) می‌فرمایند که؛ «اول ما یُخلَق نطفه»؛ اولین چیزی که خلق می‌شود، اولین شأن از شئون انسانی نطفه است. نطفه مرتبه‌ای از مراتب وجود انسانی است و به صرف نطفه بودن شما گمان نکنید که ارزش ندارد. از بین بردن آن هم حرام است و جایز نیست.

روایت دیگری داریم و باز سؤال می‌کند که خانمی از باردار شدن می‌ترسد. موثقه‌ی اسحاق بن عمّار است. دوستانی که مباحث تخصصی فقهی را پیگیری می‌کنند مطلع هستند که روایات صحیحه و روایات موثقه، روایاتی هستند که از نظر سندی حجیت دارند و احکام فقهی از آن‌ها استفاده می‌شود. روایت موثقه‌ی اسحاق بن عمار است و سؤال می‌کند: خانمی می‌ترسد از اینکه باردار باشد و یک دارو و دوایی استفاده کند که این جنینی که در رحم دارد سقط شود. امام(ع) نهی می‌کنند و می‌فرمایند که: این کار انجام نشود.

روایات متعددی داریم و حتی روایاتی داریم که اگر نعوذ بالله کسی مرتکب عمل منافی عفت شد که باید حد بر او جاری شود که بحث مهمی در فقه است، اجرای حدود نباید به تأخیر بیافتد و اجرای حد یک واجب فوری است، اما اگر این خانم باردار باشد و جنینی در رحم داشته باشد، این واجب فوری باید به تأخیر بیافتد، ۹ ماه سپری شود و این جنین به دنیا بیاید تا این جنین آسیبی نبیند و بعد حد مادر جاری شود.

این روایات و روایات متعدد دیگری که در کتب مختلف ذکر شده است، همه دلایل فقهی حرمت اسقاط جنین هستند.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

علاوه بر آیه و روایت، حکم عقل را هم داریم. جنین در همان انعقاد نطفه، یک مرتبه‌ای از مراتب وجود انسانی است، موجود بی‌دفاعی که توان دفاع از خودش را ندارد، معصومی که هیچ گناهی هم از او صادر نشده است، از بین بردن او و سلب حق حیات از او مصداق بارز ظلم است. نیازی به نهی شرعی نداریم، از مستقلات عقلیه است، یعنی عقل هر کسی به تنهایی حکم می‌کند که ظلم به دیگران کار قبیح و ناپسندی است و قطعاً از بین بردن جنین و سقط آن هم مصداق همین ظلم خواهد بود و قبح عقلی بار می‌شود.

در ادله‌ی فقهی، کتاب، سنت، اجماع و عقل، چهار منبع فقه ما هستند. هم آیه، هم روایت و هم حکم عقل بر این مطلب داریم که سقط جنین حرام است.

آخرین دلیل هم اجماع است که فقهای ما در طول تاریخ از مرحوم شیخ طوسی که از فقهای متقدم هستند تا صاحب جواهر و تا فقهای فعلی، این مسئله که حرمت سقط جنین اجماعی است و اختلاف نظری در آن نیست، مکرر در کتاب‌هایشان این مسئله را بیان کرده‌اند.

- مسئله‌ی سقط جنین موافقان و مخالفانی دارد، از آرای این دو گروه برای ما تشریح بفرمایید.

- خانم ابراهیم کوچک

بحث سقط جنین شاید یکی از مباحثی باشد که نه تنها در کشور ما بحث مورد چالش و گفت وگو در خیلی از کشورهای دنیا در حال حاضر در حال رقم خوردن است و دو گروه از افراد دارند این ایدئولوژی و تفکر را دنبال می‌کنند؛ یک‌سری افراد هستند که با عنوان پرولایف مدافعین حیات در دنیا هستند و پروچویس‌ها که مدافعین سقط جنین هستند و نظراتی هم دارند.

به نظرم می‌توانیم در این بخش از گفتگویمان راجع به چهار تا از مهم‌ترین جملاتی که پروچویس‌ها راجع به آن‌ها در دنیا صحبت می‌کنند و ادله‌ای که ما با استنباط‌هایی که بومی خودمان است و حتی استدلال‌هایی که گروه مخالف سقط جنین در دنیا دارند، آن‌ها را نقد کنیم.

اولین شعاری که آرای موافق سقط جنین در دنیا دنبال می‌کنند این است که جنین تا زمانی که از شکم مادر بیرون نیامده و یا تا زمانی که ولوج روح برای او محقق نشده است، انسان نیست.

اگر بخواهیم در همین جملات بایستیم و راجع به این گفت وگو کنیم، شاید بتوانیم مهم‌ترین دلیلی که بگوییم این است که اولاً ما دلیلی نداریم... .

ببینید فاصله‌ی جنین تا نوزاد را فقط یک پرده می‌توانیم فرض کنیم. با چه دلیلی می‌توانیم ثابت کنیم که این طرف یا آن طرف بودنِ یک پرده انسان بودن یا انسان نبودن یک فرد را برای ما به همین سادگی ثابت می‌کند.

شما فرض کنید به همین بزرگواران بگوییم که شاید فاصله‌ی یک پرده و زمانی بین چند دقیقه فاصله‌ی این اصطلاح باشد. حاضر هستید جنینی که به دنیا آمده را همان زمان... . الان فرض کنید متولد شده که به او جنین می‌گوییم، حاضر هستید یک تفنگ به دست بگیرید و او را بکشید؟ حاضر هستید با ابزاری مثل وسایل کورتاژ، او را قطعه قطعه کنید و بیرون بکشید؟ در سقط جنین این کار را می‌کنیم. کورتاژ به همین معناست. ترسیم این تصویر وحشتناک است و به نظرم هر کسی که تا الان ندیده باشد و نشنیده باشد که چه کاری انجام می‌شود، با شنیدن این می‌فهمد که یک قتل وحشتناک است و فاصله‌ی جنین و نوزاد خیلی خیلی کم است، یک پرده، چند دقیقه. به این بگوییم قتل. به تعبیر سرکار خانم یوسفی یک قتل مدرنیزه در قرن اخیر ما شده است و داریم این کار را انجام می‌دهیم و جز این نیست.

موضوع بعدی که در مورد آن صحبت می‌کنند این است که می‌گویند نگهداری جنین یک لطف است و ما می‌توانیم این لطف را هر لحظه‌ای که نخواستیم قطع کنیم.

به نظر می‌رسد که این دلیل خیلی دلیل کوتاهی است. اولاً با این استدلال که نمی‌توان به آن گفت... . اولاً با یک جمله‌ی خیلی ضعیف می‌خواهیم دست به قتل بزنیم. ثانیاً اینکه به تعبیر یکی از بزرگان می‌فرمودند که: هر نوع ارتباط خواست یک خانم به معنای یک نوع دعوت است. اولاً این جنین به دعوت شما به میهمانی این دنیا آمده است و اینطور نیست که بعداً خواهد آمد. به این توجه کنیم. به محض انعقاد نطفه به این دنیا آمده است، منتها کمی فاصله‌ی مکانی و لوکیشن او با شما فاصله دارد، فقط همین.

اولاً با دعوت شما آمده است و اگر ما کسی را به مهمانی دعوت کردیم، حق نداریم در شب سرد زمستانی او را از خانه‌مان بیرون کنیم، او را دعوت کرده‌ایم.

دوم اینکه فرض کنید یک نوزاد یک ساله دارید، اصلاً نمی‌دانم چند روزه، یا چند ماهه و چند ساعته است، حاضر هستیم که بگوییم فعلاً ‌من به هر دلیلی، مثلاً حس و حالش را ندارم و یا هر چیزی، می‌خواهم لطفم را نسبت به او قطع کنم؟ واقعاً می‌توانم چنین تصوری داشته باشم؟ این جمله را حتی خودم - و نه عقول دیگران - می‌توانم بپذیرم؟

فرض کنید که شما یک هواپیمای شخصی دارید و سفر می‌کنید و متوجه می‌شوید یک نفری که هیچ آسیبی به پرواز شما نمی‌زند؛ ولی به دعوت شما و یا حتی بدون هماهنگی و دعوت شما - که البته این فرض غلط است و با دعوت والدین آمده است - سوار هواپیمای شما شده است. شما در این مسیر دارید می‌روید، حاضر هستید او را بکشید و از هواپیما به پایین بیاندازید؟ او ممکن است به مسیر شما هیچ آسیبی نزند.

این بخش را جمع‌بندی کنم؛ جنین جان دارد، انسان است، حق ندارم در مورد او با الفاظی مثل اینکه؛:من دارم به تو لطف می‌کنم، صحبت کنم.

بحث دیگری که در جبهه‌ی موافق سقط جنین صحبت می‌شود... . من یک برگشت به عقب نسبت به گزینه‌ی اولی که خدمتتان عرض کردم که تا قبل از ولوج روح انسان نیست، داشته باشم.

یک استدلال دیگر این است که یادمان باشد که از ابتدای تشکیل نطفه، مرتبه‌ای از انسان بودن او رقم خورده است.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

بحث دیگری که در آرای موافق مطرح است این است که می‌گویند جنین جزئی از بدن مادر است و لذا مادر حق دارد در مورد جزئی از بدنش تصمیم بگیرد. این استنباط را کاملاً می‌توانیم در اینجا با چند استدلال علمی رد کنیم.

اولاً که اگر جزیی از بدن مادر باشد، اصلاً بر فرض اینکه عضوی از بدن مادر هم باشد، مادر حق ندارد که به او آسیب بزند، حق ندارد. یعنی من الان می‌توانم تصمیم بگیرم که چون من حس می‌کنم این دستم گاهی اوقات مزاحم من است، آن را قطع کنم؟. من نمی‌توانم این تصمیم را بگیرم که حیات این دست را قطع کنم، چون من حس می‌کنم که بدن من است و اختیار دارم. اصلاً ما چنین اختیاری حتی نسبت به جسم خودمان نداریم. ما می‌خواهیم بگوییم که جنین عضوی از بدن مادر نیست. چرا؟ به دلیل اینکه اگر عضوی از بدن یک مادر... . یعنی اگر یک مادر را فرض کنید، یک تصویر را در ذهنتان ترسیم کنید، یک سر دارد، دو دست و دو پا و یک قلب و یک DNA مشخص دارد ولی وقتی یک خانم بارداری را فرض کنید که یک جنینی درون شکم اوست، در حال حاضر او دو سر، دو قلب، چهار دست، چهار پا و دو DNA متفاوت دارند زیست می‌کنند، یعنی جنین عضوی از مادر نیست، یک انسانی با هویت مستقل است که در کنار این مادر زندگی می‌کند. البته باید این کنار مادر بودن تا یک تایمی باشد تا بتواند به طور مستقل اصطلاحاً در دنیای پس از تولد زندگی کند ولی اینطور نیست که عضوی از بدن مادر باشد و مادر بتواند در مورد او صحبت کند.

یک نکته‌ی ظریفی که باید در ذهنمان باشد این است که موقعیت زمانی یا لوکیشن نمی‌تواند ثابت کند که کسی انسان هست یا نیست. لوکیشن او این است که قرار است در شکم مادرش باشد. این ثابت می‌کند که انسان نیست؟ این هم خیلی نکته‌ی ظریفی است که به نظرم می‌توان به آن توجه کرد.

یک نقطه نظر دیگری که موافقین بحث سقط مطرح می‌کنند این است که: من این بچه را نمی‌خواهم. دلیل نخواستن آن‌ها هم این است که برای جامعه هزینه‌ساز می‌شود و این استدلال در مورد نوزادانی که متفاوت یا با نیازهای خاص... . روی واژه‌هایمان دقت کنیم، این بچه‌ها نیازهای متفاوتی دارند و با این استدلال که برای جامعه هزینه‌ساز هستند باید از بین بروند.

- یک مصداق هم می‌فرمایید؟

شاید مصادیق آن‌ها تشخیص معلولیت‌ها و یا همان نیاز متفاوت نسبت به جامعه است، فقط همین است، نیازشان متفاوت است و ممکن است با استعدادهایی متفاوت از ما و از دیگران باشند و حکم قتل این‌ها دارد به خاطر این قضیه صادر می‌شود.

در این قصه اولاً توجه کنیم که این بچه به این دنیا آمده است، از بین بردن او معادل قتل و کشتن است.

به این قصه توجه کنیم و اینکه اصلاً همه‌ی ما یک لحظه با خودمان فرض کنیم که الان ما که اصطلاحاً نیازهای متفاوتی نداریم، اگر ۱۰ دقیقه‌ی دیگر، ۲۰ دقیقه‌ی دیگر و یا همین الان بنابر علتی مثل اینکه به زمین خوردیم و یا تصادفی کردیم، هر علتی می‌تواند موجب این شود که ما هم جزء دسته‌ی نیازهای خاص جامعه شویم، این از ما دور نیست که ۱۰ دقیقه‌ی دیگر دور از جان شما و یا اصلاً خود من، در تصادفی دو دست و یا دو پایم را از دست دادم و یا یک عضو از بدنمان توانمندی حرکتش را از دست داد، آیا این مجوزی برای قتل من است؟ واقعاً این مجوز قتل من است؟ من حیات دارم، می‌خواهم زندگی کنم. حالا پایم هم حرکت نمی‌کند، دستم هم حرکت نمی‌کند.

به نظرم جا دارد که تک تک ما روی هر کدام از این‌ها فکر کنیم، به این موضوعات فکر کنیم. اگر این اتفاق برای بچه‌ی دو ساله‌ی منِ مادر افتاد، به حکم اینکه بچه‌ی من دیگر نمی‌تواند راه برود، می‌توانم مجوز قتل او را بدهم؟

- تصورش هم دردناک است.

واقعاً برای همه دردناک است ولی برای یک مادر در یک موقعیتی که بچه داشته باشد، این را ترسیم کنید، خیلی دردناک بودن آن را درک می‌کند. به حکم اینکه یک نیاز متفاوت از جامعه دارد پس حق ندارد که زندگی کند. الان ما داریم در جامعه می‌بینیم که عزیزانی که نیازهای متفاوتی دارند، اتفاقاً... . فرض کنید جامعه می‌گوید که این‌ها هزینه‌بردار هستند، آن چیزی که ما در جامعه می‌بینیم این است که خیلی اوقات بچه‌هایی که ظاهراً سالم هستند اتفاقاً هزینه‌های بیشتری برای جامعه رقم می‌زنند و گاهی اوقات از این عزیزان اتفاقاً بارهای بزرگی از جامعه را هم به لحاظ مادی بر دوش می‌کشند... . من چند روز پیش با یکی از بزرگوارانی که با یک نقص خیلی خاص دوران جنینی، با یک بیماری نادر ۱ در ۱۰ میلیون به دنیا آمدند.

آن زمان به لطف خدا گویی که این قضیه‌ی غربالگری و این چیزها وجود نداشته و به لطف خدا ایشان را به این خانواده دادند و به دنیا آمدند. ایشان الان به یکی از افراد حرفه‌ای و هنرمند در یک شاخه‌ای از هنر به عنوان یک قطب تبدیل شده است. می‌گفتند که استاد ایشان که به ایشان این حرفه را یاد داده‌اند، سفارشات سختی که قبول می‌کنند و خودشان از پس آن کارها برنمی‌آیند، به ایشان می‌دهند و ایشان تحویل می‌دهند. چرا باید نگاه ما به این عزیزان نگاه هزینه باشد؟ کارکرد و فایده‌گرایانه نگاه جامعه... . ببینید اصلاح آن طرز تفکری که نسبت به افراد در جامعه هست، خیلی اهمیت خاص و ویژه‌ای دارد. اگر یک بچه‌ای سالم است ولی ما می‌بینیم به حکم تربیت غلطی که در بستر خانواده داشته، دچار تنبلی و کوتاهی شده است، واقعاً آن‌ها هیچ هزینه‌ای برای جامعه ندارند که بخواهیم تعابیر ما حتی در مورد عزیزان با نیازهای متفاوت فایده‌گرایانه باشد، خیلی تعابیر بدی است. من در این بخش به همین چهار طرز تفکر و نگاه نسبت به موافقین و اثبات مخالفین سقط جنین در دنیا بسنده می‌کنم.

- مراحل تشکیل جنین در بدن مادر به چه صورتی است و سقط جنین از کدام مرحله حرام می‌شود؟

- خانم یوسفی

بله، سؤال خوب و مناسبی را مطرح کردید، سؤالی که اگر پاسخ آن به درستی روشن شود شاید این طرز تفکر غلط که در بدو ماه‌های اولیه‌ی بارداری، از بین بردن جنین و سقط آن اشکال ندارد، این طرز تفکر غلط را اصلاح کند.

هم در متون فقهی ما و هم در یافته‌های جنین‌شناسی و پزشکی مراحلی برای رشد جنین ذکر و بیان شده است.

آیات قرآن که مربوط به جنین‌شناسی است، بیشتر در سوره‌ی مؤمنون و کمی هم در سوره‌های دیگری مثل سوره‌ی سجده، سوره‌ی دهر و سوَر دیگر قرآن، آیاتی بیان شده است.

اولین مرحله از مراحل تشکیل جنین و مرحله‌ی رشد جنین، مرحله‌ی نطفه است. یک دقتی باید بکنیم که نطفه به دو معنا اطلاق می‌شود. گاهی به سلول جنسی مرد و همان اسپرم و یا به تعبیر فقهی به منی عنوان نطفه اطلاق می‌شود که در این مرحله هنوز تخمکی بارور نشده و هنوز جنینی شکل نگرفته است و صرفاً یک سلول جنسی است.

این سلول جنسی که فقط خود منی یا اسپرم است که در برخی از متون به نطفه هم از آن یاد شده است. این، مرحله‌ای از مراحل جنین نیست، این ماده‌ی اولیه‌ای است که در صورت تلقیح تخمک و بارورسازی تخمک، جنین را ایجاد می‌کند. از بین بردن این منی و اسپرم از نظر فقهی که به تعبیر فقهی اصطلاح عزل به آن صدق می‌کند، از نظر فقهی، از بین بردن آن حرمت ندارد، مکروه است، کراهت دارد و ما این را اصلاً مراحلی از جنین نمی‌دانیم، چون هنوز جنینی شکل نگرفته است ولی به محض اینکه این اسپرم وارد واژن می‌شود و مرحله‌ی حرکت خودش را طی می‌کند و با سلول جنسی زن، یعنی تخمک ترکیب می‌شود، از آن مرحله به بعد آغاز انعقاد نطفه و اولین مرحله از مراحل رشد جنین است.

از همین مرحله، از همان بدو تلقیح اسپرم و تخمک، از همین مرحله سقط جنین حرام است و این کاری که انجام شود، یعنی از بین بردن این نطفه حرام است. روایتش را در پاسخ سؤال قبلی عرض کردم که حتی اگر احتمال باروری وجود دارد، امام معصوم(ع) نهی کردند از اینکه دارویی استفاده شود که بخواهد این نطفه‌ی احتمالاً منعقد شده را از بین ببرد. از همین مرحله اگر نطفه‌ای بارور شده و به تعبیری اگر تخمک بارور شده و نطفه‌ای شکل گرفته است، از بین برود، در همین مرحله‌ی ابتدایی دیه دارد و دیه‌ی آن هم ۲۰ مثقال طلا است که تعبیر به ۱ دینار و معادل ۲۰ مثقال طلا می‌کنند که دیه‌ی از بین بردن این نطفه است.

مرحله‌ی بعد اینکه این نطفه یعنی تخمک لقاح یافته و بارور شده در جداره‌ی رحم مستقر می‌شود. استقرار آن در جداره‌ی رحم که قرآن از آن تعبیر می‌کند: «ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ»[۴]؛ ما این جنین را به شکل نطفه در جایگاهی آرام، یعنی در رحم آن را مستقر کردیم و قرار دادیم.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

جالب است که خداوند متعال با دقت و ظرافت این روند رشد جنین و مراحل تکون جنین را به خودش نسبت می‌دهد. ما این کار را کردیم، ما او را به شکل نطفه خلق کردیم، ما او را در قرار مکین مستقر کردیم و جای دادیم. ما او را تبدیل به علقه کردیم: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً»[۵]؛ ما او را تبدیل به عَلقه کردیم.

عَلقه همان چیزی است که در ترجمه‌ها معمولاً تعبیر به خون بسته و یا شیء آویزان و چیز آویخته شده می‌کنند. از جهت پزشکی هم بعد از اینکه اسپرم با تخمک ترکیب می‌شود و به تعبیری این تخمک لقاح یافته که به آن زیگوت گفته می‌شود شکل می‌گیرد، حرکت این زیگوت داخل لوله‌های فالوپ ادامه پیدا می‌کند تا وارد رحم شود و تقسیم‌های سلولی شروع می‌شود و در ابتدا تقسیم به دو سلول و بعد به چهار سلول و هشت سلول تقسیم می‌شود و در نهایت آن زمانی که در فقه از آن تعبیر به علقه می‌شود به جهت پزشکی تقریباً تبدیل به یک توده‌ی سلولی شده است که کره‌ای شکل و توخالی است که در جداره‌ی رحم در قسمت بالا لانه‌گزینی می‌کند، شبیه به زالویی که از خون تغذیه می‌کند، این به جداره‌ی رحم آویزان است و همان تعبیر علقه و تعبیر قرآن به معنای آویزان شاید ناظر به همین قضیه باشد که آویزان به جداره‌ی رحم است و از خون مادر، این رابطه‌ی خونی بین جنین و مادر شکل می‌گیرد و از خون مادر تغذیه می‌کند.

مرحله‌ی بعد، مرحله‌ای است که تبدیل به مضغه می‌شود، مضغه به معنای گوشت پیچیده شده تعبیر شده است، شبیه به گوشت جویده شده است که به اندازه‌ی یک لقمه است. یعنی توده‌ی سلولی در اندازه‌ی کوچکی شبیه به یک تکه گوشت جویده شده یا پیچیده شده است که تعبیر قرآن: «فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً»[۶] است که می‌فرماید: ما علقه را تبدیل به مضغه کردیم.

اگر در این مرحله کسی جنین را اسقاط کند و از بین ببرد، از نظر فقهی ۶۰ دینار و ۶۰ مثقال طلا دیه دارد و باید دیه‌ی آن را بپردازد. تقریباً اگر بخواهیم با یافته‌های جنین‌شناسی و پزشکی تطبیق دهیم، از حدود پایان هفته‌ی سوم بارداری که لایه‌های جنینی شروع به تمایز می‌کنند، لایه‌های میانی، داخلی و خارجی از هم متمایز می‌شوند و آرام آرام به مرور لایه‌های زاینده‌ی جنینی شروع به تشکیل اندام‌ها می‌کنند که این مرحله است.

بعد از آن مرحله‌ی چهارم که مرحله‌ی عظام است و قرآن از آن تعبیر می‌کند که ما این مضغه را تبدیل به عظام کردیم و از جهت یافته‌های جنین‌شناسی هم سلول‌های غضروفی و استخوانی‌شکلی در این جنین ایجاد می‌شود. از بین بردن جنین در این مرحله ۸۰ مثقال شرعی طلا یا ۸۰ دینار دیه دارد و اگر کسی اقدام به سقط کند باید به این مقدار دیه پرداخت کند.

بعد از اینکه این سلول‌های غضروفی‌شکل رشد می‌کنند به مرور در طول رشد سلول‌های غضروفی‌شکل، لایه‌ی پوست و گوشت هم بر آن‌ها روئیده می‌شود، باز تعبیر قرآن این است: «فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا»[۷]؛ ما بر استخوان، گوشت رویاندیم. دقیقاً شبیه به یک لایه‌ی گوشت و پوستی که بر روی استخوان‌ها کشیده می‌شود، به مرور زمان روی سلول‌های استخوانی‌شکل، سلول‌های ماهیچه‌ای و پوستی شکل می‌گیرند و شاید از جهت یافته‌های پزشکی اینطور می‌گویند که از هفته‌ی سوم تا هشتم که دوره‌ی رویانی به پایان می‌رسد این مرحله است. مرحله‌ای که آرام آرام اندام‌های جنین شکل می‌گیرد.

بعد از پایان دو ماهگی که هفته‌ی هشتم بارداری باشد، دیگر یک انسان مینیاتوری کوچک با تمام اندام‌ها، دست، پا، انگشت‌های جدا شده و حتی ناخن‌های شکل گرفته و حتی بند انگشت‌ها را داریم، البته به مرور تکامل پیدا می‌کند و به مرور رشدهای خودش را دارد ولی اندام کاملاً شکل گرفته است و اعضای بدن به تفکیک و متمایز قابل رؤیت هستند و مرحله‌ی گوشت بر استخوان در این مرحله است.

آخرین مرحله از مراحل رشد جنین مرحله‌ای است که خداوند متعال از آن تعبیر به: «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ»[۸] می‌کند، می‌فرماید که؛ ما آفرینش دیگری به او می‌دهیم. این کنایه از روحی است که در این جنین دمیده می‌شود و با دمیده شدن روح در او، او در حکم یک انسان کامل است. در حکم یک انسان کامل است به این معنا که آسیب و جنایت بر او به همان اندازه که بر آسیب و جنایت یک انسان بالغ، کسی مثل من و شما، دیه دارد و فردی که این کار را کرده، بابت این خسارت وارد شده، مسئول است و باید دیه پرداخت کند، نسبت به این جنین هم همین‌طور است. از بین بردن او مصداق قتل است و از جهت فقهی هم دیه‌ای مانند دیه‌ی یک انسان کامل دارد، اگر جنسیت او مذکر باشد و این جنین پسر باشد، هزار دینار و اگر دختر باشد ۵۰۰ دینار، یعنی ۵۰۰ مثقال طلا دیه دارد.

با توجه به این مطالبی که خدمتتان عرض شد کاملاً مشخص است که در هیچ مرحله‌ای سقط جنین جایز نیست. این سؤال که‌ از چه مرحله‌ای سقط حرام است؟ پاسخ این است که از همان ابتدا. از همان بدو تشکیل جنین. از همان مرحله‌ی ایجاد نطفه، مرحله‌ی بارور شدن تخمک و تلقیح تخمک با اسپرم، از همان مرحله هم سقط حرام است و هم دیه دارد و هم یک ظلم بزرگی است که ان‌شاءالله تمام مردم ما از انجام آن به دور باشند.

- سؤال دیگری که از محضرتان داشتم، این بود که چه مقدار دیه در شرع برای سقط جنین تعیین شده است و چرا کلاً این عمل حرام است. با توجه به فرمایشات شما می‌توان نتیجه گرفت که در هر مرحله دیه‌ی جداگانه و مشخص شده‌ای دارد که به تفکیک اشاره کردید و اینکه چرا سقط جنین حرام است، در فرمایشاتتان بیان نمودید و الان اجمالاً جمع‌بندی بفرمایید.

- خانم یوسفی

بله، این سؤال خوب و جالبی است. فارغ از احکام جهان‌شمول اسلام و فارغ از شارع حکیمی که این احکام را برای هدایت ما جعل کرده است، با یک نگاه ساده‌ی بشری هم بخواهیم نگاه کنیم، چرا سقط جنین حرام است؟ چون از بین بردن حق حیات برای موجودی است که دارای این حق است. آیا ما به خودمان اجازه می‌دهیم که به دیگری آسیبی وارد کنیم؟ من عذرخواهی می‌کنم که این مثال را می‌زنم. این مثال هرگز مثال مناسبی نیست ولی به عنوان مثال برای تقریب به ذهن می‌گویم. آیا ما وقتی ببینیم که کسی یک حیوانی را آزار می‌دهد، آیا احساس نمی‌کنیم که آن انسانیت ما دارد جریحه‌دار می‌شود؟ آن عواطف ما و آن حسی که وجدان ما آن حس را همیشه با خودش دارد، آن حس آزار می‌بیند. از بین بردن جنین از بین بردن یک انسان است، همان‌طور که خانم ابراهیم کوچک فرمودند شیء‌انگاری جنین یک نگاه غلط است، او یک شخص است، او هویتی انسانی دارد و در همان مراحل ابتدای خلقت، مرتبه‌ای از مرتبه وجود انسان است و بنابراین حرام بودن از بین بردن آن یک حکم عقلی و ناشی از حرمت ظلم به دیگری و ناشی از حرمت از بین بردن دیگری، حرمت سلب حق از دیگری است. غیر از آن اگر بخواهیم یک نگاه درون دینی هم داشته باشیم ناشی از احکامی که شریعت مقدس اسلام به جهت سعادت دنیوی و اخروی ما آن‌ها را بر ما جعل کرده و عمل به آن‌ها می‌تواند ضامن سعادت فرد و جامعه‌ی ما باشد.

- یکی از مباحثی که در سال‌های اخیر در ایران شاهد آن بودیم مسئله‌ی غربالگری است، پیرامون این موضوع یک توضیحاتی بفرمایید و کلاً ارزیابی شما از این برنامه‌ای که در حال اجرا بود و همچنان هم در حال اجرا هست چیست؟

- خانم ابراهیم کوچک

شاید بهترین چیزی که بتوانم در پاسخ به سؤال شما بگویم این است که مبنای رویکرد بعضی از این پروتکل‌هایی که در حال حاضر در کشور ما اجرا می‌شود، مبنای فکری آن منزلت و جایگاه جنین را به خوبی در نظر نگرفته است. شاید بتوانیم بهترین چیزی که در این قصه تعریف کنیم این باشد. نادیده گرفتن جان جنین و منزلت و جایگاه او به لحاظ موقعیت و هستی‌شناسی و نگاه درستی که دین ما و شرع مقدس نسبت به جنین تعریف کرده است منجر به تعریف امثال چنین پروتکلی در کشور ما شده است.

نکته‌ی دیگری که در حال حاضر می‌توان به آن اتکا کرد و راجع به آن صحبت کرد این است که برخی از آسیب‌هایی که به دنبال این پروسیژر تهاجمی در مرحله‌های انتهایی غربالگری و حتی آسیب‌هایی که در مراحل ابتدایی، جنین و گاهاً مادر و گاهاً هر دو را تهدید می‌کند به خوبی برای جامعه ترسیم نشده است.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

نکته‌ی دیگری که فکر می‌کنم شاید عموم جامعه نسبت به آن بی‌اطلاع بودند این است که هیچ‌گاه برای جامعه ترسیم نشده که هدف ما از بررسی‌های چنین جنینی چیست؟ هدف چیست؟ هدف یک پروسه‌ی درمانی نیست. هدف یک‌سری پروتکل‌ها هستند که می‌خواهند منجر به سقط جنینی شوند که اصطلاحاً ما فکر کردیم که نیازهایش با بچه‌ی سالم متفاوت است. یعنی هدف یک پروسه‌ی درمانی نیست، عملاً خیلی خیلی خیلی به اذعان منابع و متخصصینی که در کشور ما وجود دارند، خیلی تعداد کمی هستند که بتوان با تشخیص این ناهنجاری‌ها در دوران جنینی برای آن جنین کار درمانی انجام داد. یعنی ما داریم مادر را در یک سیری قرار می‌دهیم که در انتهای این سیر قرار است که اگر هدف مطلوب جامعه و با نگاه غیرمطلوب آن نسبت به جنین محقق نشد، منجر به سقط جنین شود. این سیری است که در جامعه‌ی ما با پروسه‌ی غربالگری دارد تعریف می‌شود. این‌ها سه نکته‌ای بود که می‌توانستم خدمتتان عرض کنم.

- بنده اخیراً حتی در اطرافیان شاهد مسئله‌ای بودم، مادرانی که به خاطر معلولیت و یا یک بیماری خاص توصیه به سقط جنین شده‌اند و بعضاً در بقیه مشاهده کرده بودند که به این توصیه عمل نکردند و فرزند کاملاً سالمی به دنیا آوردند و دو مورد در نزدیکان بودند که اتفاقاً یکی از آن‌ها فرزند خواهر خودم بود که گفته بودند باید سقط شود و کاملاً صحیح و سالم به دنیا آمد و هیچ مشکلی نداشتند، به نظرم در خیلی از این تشخیص‌ها هم یک‌سری ابهامات وجود دارد.

ببینید این یک اصلی است که تمام متخصصین در دنیا... . ما اصلاً در علم پزشکی چیزی به نام قطعیت نداریم، تشخیص ۱۰۰ درصدی نداریم. این ادعای هیچ جایی از دنیا نیست که یک ابزار پزشکی بتواند یک چیزی را قطعاً تشخیص دهد. همه با احتمال صحبت می‌کنند و حکم عقل نیست که در مورد جان یک انسان با احتمال تصمیم‌گیری شود.

- آیا در شرح مقدس اسلام جوازی برای سقط جنین وجود دارد؟ چه زمانی می‌توان این کار را انجام داد که مورد تأیید اسلام هم باشد.

- خانم یوسفی

درست است. پاسخ به این سؤال مثبت است. بله، ما در فقه و در شریعت مقدس اسلام، موارد خیلی خاص و خیلی جزئی داریم که سقط جایز است و از حکم حرمت دست برمی‌داریم و تخصیص می‌خورد و حکم جواز صادر می‌شود. یک مورد که تقریباً تمام فقها قبول دارند آنجایی است که بقای جنین در رحم مادر تهدیدی برای حیات مادر باشد، یعنی اگر این جنین در رحم مادر باقی بماند موجب مرگ مادر می‌شود. دقت کنید تهدید حیات به جایی می‌گوییم که سلامت مادر به خطر نمی‌افتد. اگر سلامت مادر به خطر می‌افتاد، مثلاً با باقی ماندن جنین ممکن است که بینایی مادر از دست برود، ممکن است مشکلی برای مادر ایجاد شود، این تهدید حیات نیست، این تهدید سلامت مادر است. در صورتی که تهدید سلامت مادر باشد، نظر فقها این است که سقط جنین جایز نیست، چون ما جان یک نفر را... . جنین حتی قبل از ولوج روح، مرتبه‌ای از مراتب وجود انسان است، ما او را از حق حیات به خاطر سلامت دیگری محروم می‌کنیم. یک محاسبه‌ی ساده‌ی عقلی هم می‌گوید که اولویت با جان است. ولی اگر باقی ماندن جنین باعث از بین رفتن جان مادر باشد، همان‌طور که عرض کردم باعث تهدید حیات مادر باشد، در چنین جایی قبل از ولوج روح... . این نکته هم نکته‌ی مهمی است که قبل از ولوج روح سقط جایز است. اما اگر روح در جنین دمیده شده است و جنین بخواهد باقی بماند، یعنی این دوران بارداری به اتمام برسد و جنین به دنیا بیاید، مادر می‌میرد و اگر اقدام به سقط کنیم، مادر زنده می‌ماند اما جنین را کشتیم، در چنین جایی باز هم اینطور نیست که فقها اولویت را به مادر بدهند، شاید به ذهن ما برسد که مادر اصل است، مادر است که جنین را در رحم خودش دارد و رشد می‌دهد و بزرگ می‌کند. اما جواب این است که این‌ها دو انسان با حق حیات هستند، دو انسانی هستند که... . وقتی روح دمیده شد با هم هیچ تفاوتی ندارند، همان‌طور که عرض کردم، آن جنینی که در آن روح دمیده شده است مثل من، مثل شما و مثل سایر انسان‌ها از تمام این حقوق برخوردار است و حتی اگر بعد از ولوج روح جان مادر در خطر باشد برای حفظ جان مادر نمی‌توان اقدام به سقط جنین کرد، مگر اینکه بخواهیم این خانم باردار را نگه داریم و باقی بماند، باعث شود که هم خانم باردار و هم جنین او از بین برود، در آنجا طبیعتاً حکم این نیست که بگذاریم که دو نفر بمیرند، در آنجا به خاطر اینکه امر دائر بین مردن دو نفر یا یک نفر است، در آنجا باید حداقل جان یک نفر را حفظ کنیم و مادر را نگه داریم، ولی اگر امکان دارد که دوران بارداری سپری شود و جان جنین و جان مادر حفظ شود، یکی از این دو جان می‌تواند حفظ شود، فقها اولویت را به جان مادر ندادند. البته به این معنا نیست که اولویت را به جان جنین داده‌اند، نه، گفته‌اند که دو انسان هستند و باید دید که کدام را می‌توان حفظ کرد، اگر امکان حفظ هست...، مثلاً فرض کنید تا هفت ماهگی جنین را زودتر از موعد از رحم مادر خارج کنند و در دستگاه نگهداری کنند تا جان مادر حفظ شود و این اتفاق بیافتد و این کار هم انجام شود.

به‌هرحال خواستیم بگوییم موردی که از نظر شرعی سقط جایز است، اولاً در جایی است که جان مادر در خطر باشد و ثانیاً قبل از ولوج روح در جنین باشد. با این دو قید سقط جنین برای حفظ حیات مادر مجاز است. این یک مورد جواز سقط است که تقریباً می‌توانیم بگوییم فقها اتفاق نظر دارند و می‌توان گفت که یک حکم قطعی است.

مورد دیگری که به عنوان مورد جواز سقط برخی از فقها به آن قائل هستند، همین مسئله‌ی غربالگری که سؤال کردید و مطرح کردید مصداق مورد دوم است. مورد دوم از موارد جواز سقط جایی است که تشخیص داده شود که جنین دچار بیماری و یک ناهنجاری است و به تعبیر دوست عزیزمان، نیاز متفاوت و خلقت متفاوتی دارد و دارای یک ناهنجاری و بیماری است و قید اول این است که این تشخیص، تشخیص قطعی باشد و این هم واقعاً جای بررسی دارد، همان‌طور که خودتان مثال گفتید که در آزمایش‌های غربالگری بعضاً تشخیصی داده شد و بعد اقدام به سقط نکردند و جنین سالمی به دنیا آمد، اینکه این تشخیص باید تشخیص قطعی باشد. تشخیص‌های احتمالی، ظنی، ۸۰ درصد، ۸۵ درصد، هیچ‌گاه تشخیص قطعی محسوب نمی‌شوند و به عنوان قید مجوز سقط، قید احراز نشده است. یک قید این است که تشخیص ناهنجاری و بیماری تشخیص قطعی باشد.

دوم اینکه نگهداری از فرد مبتلا به این ناهنجاری حرجی باشد، یعنی اگر مادر بخواهد این جنین را نگه دارد و این بچه به دنیا بیاید و این نوزاد را بزرگ کند و این فرزند چنین نقص شدیدی را داشته باشد، زندگی او مختل می‌شود. حرج هم در معنای فقهی‌اش با توجه به تناسب حکم و موضوع و با توجه به اینکه در اینجا بحث جان افراد است، حرج به معنای مشقت بسیار شدیدی است که برای مردم قابل تحمل نیست. این نقص و این ناهنجاری به حدی باشد که نگهداری آن قابل تحمل نباشد و قطعاً اگر بتوان با حمایت‌هایی از ناحیه‌ی دولت، حمایت‌هایی از ناحیه‌ی افراد خیّر با وجود نهادهایی مثل بهزیستی و یا نهادهای مشابه که بتوانند در نگهداری این بچه‌هایی که دچار این نقص خلقت هستند کمک کنند، با تغییر فرهنگ جامعه و اصلاح نگرش به افرادی که دارای چنین نقص‌هایی هستند، تحمل داشتن چنین فرزندی را از حال حرجی خارج کنیم که باید بکنیم و وظیفه‌ی دولتمردان، وظیفه‌ی سیاستگذاران و وظیفه‌ی حاکمیت و وظیفه‌ی تمام نهادها از جمله خیّرین و امثال ما این است که در این زمینه قدم بردارند، اگر بتوان آن حرج را رفع کرد، دوباره ما قید مجوز سقط را نخواهیم داشت. پس قید دوم برای اینکه سقط از نظر برخی از فقها جایز شود این است که نگهداری از چنین فرزندی حرجی باشد، به معنای آن مشقت شدیدی که قابل تحمل نیست.

قید سوم هم این است که قبل از ولوج روح تشخیص داده شود، اگر قبل از ولوج روح تشخیص ناهنجاری به شکلی قطعی انجام شد و نگهداری هم حرجی بود، الان در این مرحله حالا باید ببینیم که این خانم مقلد چه مرجع تقلیدی است. تعداد زیادی از مراجع باز هم قائل به حرمت سقط هستند و بعضی از مراجع در چنین فضایی سقط را جایز می‌دانند که البته احراز این سه قید، هر سه با آزمایش‌های غربالگری جای بحث و بررسی دارد. اینکه واقعاً در آن ماده واحده‌ی سقط درمانی که الحمدلله رب العالمین توسط مجلس شورای اسلامی اصلاح شد و یک گام خیلی خوبی برداشته شد و ان‌شاءالله که این قضیه ادامه پیدا کند و اصلاحات کامل شود، در آنجا مطرح شده که تا اتمام چهار ماه که آن را در اندیکاسیون‌ها به هفته‌ی نوزدهم بارداری تطبیق کرده‌اند. اینکه واقعاً تا آن زمان روح دمیده نشده باشد خودش جای بررسی دارد و مطلب قطعی نیست.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

به‌هرحال قبل از ولوج روح با تشخیص قطعی و اگر با وجود این نقص و ناهنجاری، نگهداری از بچه حرجی باشد از نظر بعضی از فقها سقط جایز است.

دیگر اینطور نیست که ما جواز سقط را بتوانیم بسط و گسترش دهیم. ادله‌ی دال بر حرمت سقط را ما از هر چهار منبع خودمان، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل با هم مرور کردیم. اینقدر این ادله محکم هستند و ‌آنقدر جان انسان نزد شارع محترم و مقدس است و جزء مهم‌ترین چیزها است. در مباحث فقهی بحثی را با عنوان تزاحم داریم که اگر دو واجب با یکدیگر اصطکاک پیدا کنند و نتوان به هر دو عمل کرد، باید چه کنیم؟ آنجا می‌گویند که باید اهم را مقدم کرد و مثال اهم حفظ جان است. یعنی مهم‌ترین حکم در احکام شریعت اسلام که اهمیت آن از نماز، روزه و حج بیشتر است، اگر امر مثلاً دائر باشد بین اینکه من نمازم را بخوانم و یا کسی دارد غرق می‌شود را نجات دهم؟ می‌گویند که نمازت را بشکن و آن کسی که در حال غرق شدن است نجات بده.

خلاصه اینکه اهمیت جان انسان نزد شارع بسیار بالا است و این امر نشان دهنده‌ی این است که با این شائبه‌هایی مثل نگهداری از این بچه سخت است، ما تعداد کافی فرزند داریم، بارداری ناخواسته بوده و امثال این‌ها، هرگز حتی در مرحله‌ی نطفه، اسقاط جنین جایز نیست.

- از عوامل و پیامدهای سقط جنین و به ویژه آسیب‌های روانی و اجتماعی آن بفرمایید.

- خانم ابراهیم کوچک

اگر اجازه بفرمایید سؤال شما را در دو بخش پاسخ دهم. راجع به بحث عواملی که منجر به سقط جنین می‌شود باید به آن دیدگاه‌هایی برسیم که در جامعه دارند زمینه‌ساز تفکر سقط جنین می‌شوند. این عواملی که می‌خواهم خدمتتان عرض کنم نتایج پژوهش‌های علمی و تجربیات زیسته‌ای است که افراد در این مدت توانستند با پژوهش‌های علمی و میدانی به دست بیاورند. مهم‌ترین تفکری که منجر به سقط جنین شده و شاید بگوییم مؤثرترین عامل بحث غیرانسان، بدون روح و همان بحث شیءپنداری جنین و ندانستن هویت و جان برای جنین و تفکر اینکه یک لخته خون بیشتر نیست، توده‌ی سلولی بیش نیست. این تفکر بک‌گراند ذهن‌ها است که می‌تواند به راحتی در مورد جنین تصمیم گرفته شود.

موضوع بعدی که در تمام پژوهش‌ها رتبه‌ی خیلی بالایی داشته است نگاه منفی نسبت به تعداد فرزندان است. به این موضوع دقت کنید که سال‌ها نگاه حاکم در کشور ما نگاه کنترل جمعیت بوده و دائماً قرار بوده به خانواده‌ها تزریق شود که: فرزند کمتر، زندگی بهتر.

این نگاه تا آنجایی جلو آمده که به خانواده‌ای که تعداد فرزندش از دو تا بالاتر رفته است، نگاه جامعه منفی شده است، نگاه والدین نسبت به خودشان منفی شده است، نسبت به فرزندانشان منفی شده است و این تصمیم در مورد جان جنین‌ها گرفته شده است. این خیلی نکته‌ی مهمی است. نگاه حاکم و فرهنگ یک جامعه که به تعبیر مقام معظم رهبری می‌فرمایند: فرهنگ یک جامعه از هوایی که در آن تنفس می‌کنند ضروری‌تر است و زمینه‌ساز خیلی از تصمیمات است. یکی از نتایج فرهنگ کنترل جمعیت را در اینجا در بحث سقط جنین شاهد هستیم.

بحث دیگری که در این عوامل مطرح می‌شود علمی دانستن بعضی از این اسقاط جنین‌های نادرست است. یعنی به جامعه تزریق شده که وقتی که شخصیت‌های علمی جامعه به شما می‌گویند که این جنین باید سقط شود، پس یعنی یک فعل و یک فرآیند علمی است و شما به راحتی می‌توانید این جنین را از بین ببرید.

نکته‌ی بعدی همین خیلی راحت دانستن فرآیند سقط است. یعنی جامعه به این فکر می‌کند که سقط یک فرآیند خیلی آسان و راحت است. به تعبیری می‌توان به آن... . نمی‌دانم این تعبیر درست است یا نه، عذرخواهی می‌کنم که می‌گویم ولی چون جامعه دارد با این تعبیر به آن نگاه می‌کند، یک پریودی کمی سخت‌تر است، یعنی جامعه اینطور نگاه می‌کند. در صورتی که واقعیت این نیست. کتاب‌های علمی ما به سقط به عنوان فرآیندی شبیه به زایمان نگاه می‌کند، یک فرآیند سخت و دردناک برای مادر که ما اگر بخواهیم به لحاظ روانی به این موضوع نگاه کنیم، می‌گوییم که به مراتب از زایمان سخت‌تر است. چون آن چیزی که رنج زایمان را برای مادر قابل تحمل می‌کند آن شیرینی تولد است و آن تفکری که به دنبال آن زایمان یک نتیجه برای تو خواهد داشت، ولی در سقط آن کسی که در نظر گرفته نمی‌شود مادر است. یعنی آسیبی که این مادر با این پروسه‌ی سخت تحت تأثیر آن قرار گرفته می‌شود و یک فرآیند خیلی سخت است دیده نخواهد شد.

نگاه دیگری که هست بحث ترس از مشکلات اقتصادی است. فکر می‌کنم یکی از حربه‌های بزرگی که قرآن در مورد شیطان صحبت می‌کند، ترس از آینده نسبت به انسان‌ها است. شیطان مردم را می‌ترساند و این حربه‌ی شیطان است در صورتی که خود خداوند فرموده است که من روزی او را می‌دهم. این ترسی که من از بحث اقتصاد، آینده و رزق این بچه دارم شاید جایگاهی نداشته باشد.

بحث دیگری که در عوامل مطرح است، بحث توقع کنترل بارداری است. این نکته خیلی نکته‌ی مهمی است که در جوامع پیشرفته از نظر در دسترس بودن و کشورهایی که ادعایشان بر این است که وسایل پیشگیری در حد بی‌نهایت در دسترس است و حتی عذرخواهی می‌کنم در دبیرستان‌ها و در بوفه‌ها در دسترس است و در تمام جوامع اینقدر می‌تواند به راحتی برای افراد وسایل کنترل یا پیشگیری از بارداری در دسترسشان باشد، مقالات می‌گویند که یک‌سوم بارداری‌ها در دنیا پیش‌بینی نشده است.

توقع انسان‌ها این است که تمام بارداری‌ها باید کنترل شده و با برنامه‌ریزی خودشان باشد و این توقع، توقع به‌جایی نیست. خیلی از بارداری‌ها اولاً در ابتدای صحبتمان گفتیم که با دعوت اولیه‌ی والدین صورت گرفته است. هر ارتباطی را باید به منزله‌ی دعوت در نظر گرفت، اگر هم کاملاً در این مرحله برنامه‌ریزی والدین نبوده، الان می‌توانند از این به بعد در ادامه برای آن برنامه‌ریزی کنند. این خیلی مهم است که جامعه به این نکته برسد که پاک کردن صورت مسئله راه‌حل حل مسئله نیست. کشتن جنین، از بین بردن جنین حل مسئله نیست که راجع به آن به راحتی تصمیم بگیریم.

اما بحث دوم سؤال شما راجع به بحث پیامدها یا آسیب‌های روانی که به دنبال سقط جنین مادر را درگیر می‌کند، بود. من حتماً باید قسمت عمده‌ای از این سؤال را راجع به عوارضی که برای مادر اتفاق می‌افتد خدمتتان بگویم.

در ابتدا باید بگویم که به دنبال هر سقطی مادر دچار آسیب‌های جسمی و روحی خواهد شد. آن پیامدی که در انتظار مادر می‌بینیم این است که در سقط‌های خودبه‌خودی حداکثر ۶ ماه حتی اگر مادر هیچ‌گونه درمان دارویی یا غیردارویی دریافت نکند، باید در طی ۶ ماه اولیه پیامدها خودبه‌خود رفع شوند و مادر به زندگی طبیعی‌اش برگردد. در صورتی که گزارش‌ها و پژوهش‌ها می‌گویند که در سقط‌های عمدی که خود مادر به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در تصمیم‌گیری و یا در عمل سقط جنینش مؤثر بوده است، گاهاً بین ۲ تا ۵ سال عوارض روحی و روانی او ادامه‌دار شده است. این نکته‌ی ابتدایی است.

بحث بعدی در مورد اثرهایی است که برای این مادر داشته است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد... . این پژوهش‌هایی که خدمتتان می‌گویم چه پژوهش‌های داخل و چه پژوهش‌هایی است که در سراسر دنیا روی بحث سقط جنین‌های عمدی دارد انجام می‌شود و خلاصه‌ی آن‌ها را خدمتتان می‌گویم.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

بحث افسردگی‌ها که افسردگی‌هایی که بین دنبال سقط جنین مادر اتفاق افتاده است، بین ۲ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است. بحث اختلالات خلقی و اختلالات اضطرابی که مهم‌ترین آن اختلالات اضطرابی فراگیر است. ما یک اختلالی در بحث اختلالات اضطرابی داریم که GID یا اختلال فراگیر است که مادر در طول ۲۴ ساعت، در طول کل شبانه‌روز یک حس اضطراب درونی را تجربه می‌کند بدون اینکه بتواند یک منبع یا یک دلیل خاصی را برای آن پیدا کند و اگر کسی تجربه‌ی این را داشته باشد می‌فهمد که چه حس کلافه کننده و نگران کننده‌ای است و می‌توان گفت که به‌هم ریختگی برای مادر رقم می‌زند.

بحث احتمال سوءمصرف مواد را در مقالات نسبت به مادرانی که سقط جنین عمدی نداشته‌اند گزارش می‌کنند که چقدر بالاتر بوده است.

یک بحث دیگری که خیلی مقالات راجع به آن مانور داده‌اند و وقتی نگاه مادران و تجربه‌ی زیسته‌ی مادران را ثبت می‌کردند بحث احساس گناه و شرمساری است. احساس گناه در دنیایی که ما با دین صحبت می‌کنیم، در جوامعی که حتی دین جایگاهی ندارد، با عبارت شرم و حس شرمساری در مادر که دست به کشتن بچه‌اش زده است و این تجربه را داشته است. خیلی جالب است، در دنیا آنقدر این حس در برخی از مادران قوی بوده که حتی یک مادر از این حسی که داشته و تمام روزگارش را بعد از این موضوع خراب کرده بوده، شروع به نوشتن یک کتاب کرده است. یک کتاب را از رؤیاهایی که هر شب با آن جنینی که او را کشته، می‌دیده، نوشته است. مادر هر شب گزارش می‌کند که من خواب می‌دیدم که یک دریای خیلی بزرگی است و من با دست خودم بچه‌ام را در آنجا می‌اندازم و غرق می‌شود و هیچ کاری از دست من دیگر برنمی‌آید. یک جایی هست یک آتش بزرگی... .

ببینید همه‌ی این‌ها در آن طرف آب تدوین شده است، یعنی اینطوری نیست که با این تعابیر ما بیان شود. این یک فطرت مادری است که خود مادر نمی‌تواند هضم کند که با دست خودش بچه‌اش را کشته است. می‌گوید که؛ یک آتش خیلی بزرگی هر شب در رؤیایم می‌بینم که با دست خودم بچه‌ام را در آن آتش پرت می‌کنم و بچه‌ی من دست و پا می‌زند و من در این حس بد دست و پا می‌زنم و این حس‌ها تمام زندگی من را خراب کرده است.

بحث دیگری که ما در بحث روان با آن مواجه هستیم بحث وابستگی یا تعلق مادر نسبت به جنینش در اولین روزهای تشکیل بارداری است. یعنی مادر یک سطحی از وابستگی را نسبت به جنینش تجربه می‌کند و در آن مدت از زمانی که متوجه می‌شود مادر است، به جنینش یک سطحی از وابستگی را پیدا می‌کند و مادر به دنبال از دست دادن جنینش آن بحث سوگواری و از دست دادن یک کسی که داشت به او وابسته می‌شد و یا در مرحله‌ای وابسته شد و فشار خارجی که جامعه با دلایل واهی‌اش به مادر تزریق کرده بود، مانع از این وابستگی او شد.

اتفاقی که در سقط جنین‌های عمدی ما می افتد این است که ما در قضیه‌ی سوگواری و داغداری یکی از راه‌هایی که توصیه می‌کنیم فردی که داغدار شده و یک عزیزش را از دست داده، راجع به این سوگش با دیگران صحبت کند، همین گریه کردن و همین صحبت کردن راجع به مسئله باعث آرامش مادر می‌شود. آن چیزی که ما در جامعه می‌بینیم این است که وقتی سقط جنین عمدی اتفاق می‌افتد، مادر موضوع را از همه مخفی کرده است و حتی راجع به این موضوع نمی‌تواند با نزدیک‌ترین افرادش صحبت کند و مطمئناً موضوع را به لحاظ روحی و روانی سخت‌تر و سخت‌تر خواهد کرد.

بحث نرخ خودکشی‌هاست که در بین مادرانی که سقط جنین عمدی داشته‌اند و با عوارضی که به دنبال آن داشته‌اند، بالا رفته است و طول مدت بیماری‌های روحی که در ابتدای گفتگو عرض کردم که بین ۲ تا ۵ سال... .

یک نکته‌ی خیلی جالبی که در اینجا باید خدمتتان عرض کنم این است که در دنیا راجع به بحث عوارض روحی و روانی که به دنبال سقط جنین‌های عمدی، پدر خانواده را تهدید کرده است بررسی کرده‌اند. تا الان دنیا روی عوارض مادری تمرکز داشت ولی الان در پژوهش‌ها دارد مشاهده می‌شود که عوارضی برای پدر مترتب شده است.

پدرانی که نقش مستقیم یا غیرمستقیم در این عمل داشته‌اند. این خیلی نکته‌ی مهمی است و عوارض دیگری که دنیا دارد روی آن تمرکز می‌کند و جا دارد که ما روی آن تمرکز کنیم و کار کنیم این است که دیگر اعضای خانواده را تهدید کرده است. وقتی مادر به عنوان رکن رکین خانواده، منبع عاطفه‌ی خانه، به لحاظ روحی آسیب می‌بیند در صورتی که فرزندان دیگری در این خانواده باشند و زندگی کنند، آن‌ها به تبع از مادر و پدر و یا نخواهیم بگوییم به تبع از مادر، به صورت مستقل... . بالأخره انرژی‌های معنوی که حاکم بر روح آن خانواده است، نسبت به رویکرد غلطی که نسبت به جان دیگران دارند، سایر اعضای خانواده را هم تهدید کرده است و این هم نکته‌ای است که جامعه می‌تواند بیشتر راجع به آن تأمل کند و جای تأمل دارد.

یک قسمتی از سؤال شما راجع به ابزارهایی بود که الان جامعه دارد... و یا من نام آن را بهانه‌هایی می‌گذارم که جامعه با بهانه‌های خیلی ساده به سقط جنین روی می‌آورد، مثل اینکه ما الان آمادگی والد شدن نداریم. ببینید این بهانه‌ها خیلی بهانه‌های کمی برای تصمیم به این بزرگی هستند. و یا اینکه می‌گویند: ما مشکل اقتصادی داریم، اختلاف خانوادگی داریم، در دوران عقد هستیم، تازه ازدواج کردیم، فاصله‌ی سنی بچه‌های ما کم هستند. این‌ها دلایلی هستند که ما در مشاوره‌هایمان از والدین می‌شنویم و بهانه‌هایی هستند که می‌خواهند با این بهانه‌ها دست به سقط جنین بزنند. من همیشه به هر کدام از این بزرگوارانی که راجع به این بهانه‌ها با من صحبت می‌کنند، می‌گویم که یک مسئله‌ی جدیدی در خانواده‌ی شما فراهم شده است، لطفاً به این مسئله هم مسئله‌محور نگاه کنید و راجع به آن گفتگو و صحبت کنیم و ببینیم که واقعاً این مسئله قابل حل نیست؟ لطفاً سریع صورت مسئله را پاک نکنید، راجع به آن با هم گفتگو می‌کنیم و وقتی گفتگو می‌کنیم می‌بینیم که اصلاً شاید بعضی اوقات نمی‌توان نام آن را مسئله گذاشت. یعنی آنقدر راه‌حل‌های ساده دارند و آنقدر می‌توان به راحتی در مدت زمان کوتاه با راه‌حل سوم، با مسئله‌محور نگاه کردن به قصه آن را حل کرد که اصلاً لزومی نداشت به برپا کردن مسئله در این قصه نگاه کنند.

- آمارهای رسمی و غیررسمی درباره‌ی سقط جنین وجود دارد، از این آمار در ایران و سایر کشورها بفرمایید.

من اجازه می‌خواهم اگر بحث آمارهای رسمی باشد که دقیقاً خدمتتان بگویم، وزارت بهداشت در سال ۷۴ این آماری که می‌گویم را منتشر کرده است، یعنی هر کدام از بزرگواران می‌توانند به راحتی با یک سرچ ساده به این عددها برسند.

وزارت بهداشت در سال ۷۴ آمار سقط قانونی و غیرقانونی را ۸۰ هزار مورد اعلام کرده است، سال ۹۲، ۲۵۰ هزار مورد بوده است. رشد را می‌بینید که چطور صعودی و وحشتناک است و تقریباً ۴ برابر است. سال ۹۶، آقای دکتر محمدباقر لاریجانی که آن زمان معاون آموزشی وقت وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بودند، عدد را سالانه بین ۳۰۰ هزار تا ۵۰۰ هزار در سال گزارش کردند. اگر معدل این عدد را ۴۰۰ هزار مورد در نظر بگیریم متأسفانه روزانه ۱۱۰۰ جنین را در سال ۹۶ داریم از دست می‌دهیم. شما با آمار کرونا مقایسه بفرمایید متوجه عمق فاجعه و دردناکی موضوع خواهید شد. سال ۹۸ مجدداً آقای دکتر محمدباقر لاریجانی مشاور عالی وزیر بهداشت هستند، در کنگره‌ی اخلاق پزشکی در ساری می‌فرمایند که: الان سالانه ۴۵۰ هزار سقط داریم. این عدد باز هم دارد رشد می‌کند. نمی‌دانم واقعاً ترسیم این عددها وحشتناک هستند.

- این‌ها آمارهای رسمی هستند؟

آخرین برآوردی که از سقط جنین‌های غیرقانونی برآورد می‌شود این است که سالانه حداقل بیش از ۳۰۰ هزار سقط جنین غیرقانونی در کشور ما دارد انجام می‌شود که شاید لازم باشد همین‌طور که در کرونا تمام ارگان‌ها وظیفه‌ی خودشان دانستند که بسیج شوند و کمک کنند، هر کسی هر کاری اگر یادتان باشد به سهم خودش دارد انجام می‌دهد که جان انسان‌ها را نجات دهد و کمک کند. شاید الان وقت آن باشد که همه‌ی ما کمر همت ببندیم و برای این فاجعه‌ای که چند برابر آمار کرونا به صورت روزانه از ما کشته می‌گیرد... . دوستان یک سری به سایت‌هایی بزنند که آمار مختلف دنیا را تخمین می‌زنند، سایت‌هایی هستند، من نام این سایت را می‌گویم و اگر صلاح دانستید پخش کنید، ورد مِتِرز عددهایی را برای اتفاقات مختلف در جهان تخمین می‌زند، یک سر به این سایت بزنید، قسمت ابورشِن و یا همان سقط جنین را ببینید که این فاجعه‌ی جهانی و نه فقط فاجعه‌ی کشور ما است. عددی که دارد ثبت می‌کند، تقریباً در هر بار و در هر ساعتی که من سر زدم، حتی در روزهایی که پیک کرونای دنیا بود، کرونا یکی از بیماری‌های واگیر است و یکی از آن زیرمجموعه‌هایی که نسبت به بیماری‌های واگیر تخمین می‌زند همیشه ابورشن تقریباً ۴ برابر بیماری‌های واگیر است. این عدد زنگ هشدار است ولی چرا هنوز کشور ما... . این رنگ قرمز سقط جنین دیگر نمی‌دانم چه رنگی دارد می‌شود. یادم است که در ایام کرونا گاهی اوقات می‌گفتند که از قرمز رد شدیم و به رنگ سیاه رسیدیم. واقعاً وقتش نرسیده که زنگ هشدار کشور و رنگبندی کشور را نسبت به سقط جنین روشن کنیم و از همه کمک بخواهیم که هر کسی با هر نحوی که می‌تواند، با قلمش، با قدمش، با رقمش، با هر چیزی کمک کند، اگر رسانه‌ی نوشتاری یا گفتاری در دست دارد، با هر چه که دارد به کمک این جنین‌های معصوم و بی‌گناه بیاید و کمک کند که این فاجعه‌ی جهانی حداقل مقداری کاهش پیدا کند و در کشورمان از این بحران خارج شویم.

- بفرمایید چه مجازاتی برای عوامل سقط جنین در ایران وجود دارد و آیا قوانین ما به اندازه‌ی کافی بازدارنده هستند؟

- خانم یوسفی

برای پاسخ این سؤال اگر بخواهیم یک مروری بر قانون‌های مجازات داشته باشیم، در واقع این‌ها یک سیری را طی کردند. قبل از انقلاب و یا اوایل انقلاب، قبل از سال ۶۲ که یک بازنگری نسبت به قانون مجازات اسلامی انجام شد، در ماده‌ی ۱۸۳ قانون مجازات قبلاً مطرح شده بود که طبیب، قابله، جراح و یا هر کسی که به عنوان طبابت یا قابلگی موجبات سقط را برای خانم باردار فراهم کند و وسایل سقط را در اختیار او قرار دهد از ۳ تا ۱۰ سال حبس با اعمال شاقه محکوم می‌شود مگر اینکه اثبات شود که این کار برای حفظ حیات مادر بوده است که با توجه به آن سؤالی هم که پرسیدید که آیا جایی داریم که سقط مجاز باشد و گفتیم که؛ بله، برای حفظ حیات مادر قبل از ولوج روح، سقط مجاز است. اگر اینطور باشد طبیعتاً جرمی هم نخواهد بود و مجازاتی هم ندارد.

در سال ۶۲ که یک بازنگری انجام شد و برخی از مصادیق سقط جنین عمدی تبیین شد، ماده‌ی ۹۰ و ۹۱ قانون مجازات، مجازات سقط جنین را اینطور بیان کرد که در ماده‌ی ۹۰ گفته شد که اگر کسی زن حامله را دلالت کند، یعنی راهنمایی کند، نه اینکه این عمل را انجام دهد، او را ارشاد و راهنمایی کند به استعمال ادویه یا وسایل دیگر و استعمال آن ادویه توسط خود زن باردار صورت بگیرد و منجر به سقط شود، آن فرد به ۳ إلی ۶ ماه حبس محکوم می‌شود و اگر کسی عالماً و عامداً مباشرت به سقط کند، از قبیل پزشک، ماما و یا گروه دیگری که خانم باردار برای این بحث با آن‌ها مواجه می‌شود، اگر مباشرت به سقط کند، دیه‌ی جنین بر عهده‌ی آن فرد است و اگر جنین دارای روح باشد که حکم قصاص هم بار می‌شود و این پزشک باید قصاص شود.

بعد بازنگری در قانون انجام شد و تقریباً شاید سال ۷۵ بود که مجازات قصاص از قانون برای اقدام به سقط ولو اقدام عالم عامدی باشد، حذف شد و قصاص از آن برداشته شد و ماده‌ی ۶۲۲، ۶۲۳ و ۶۲۴ قانون مجازات، مجازات‌هایی را تعیین کرد، مجازات اینکه اگر کسی به واسطه‌ی ضرب یا به واسطه‌ی آزار و اذیت زن باردار موجب سقط او شود، علاوه بر پرداخت دیه به حبس ۱ تا ۳ سال محکوم می‌شود و اگر طبیب یا پزشک، ماما و امثال این‌ها و به تعبیری گروه کادر درمان به عنوان طبابت اقدام کنند و وسایل سقط جنین را فراهم کنند و یا مباشرت به سقط جنین داشته باشند از ۲ تا ۵ سال است که می‌بینید مجازاتش با آن مجازات گروه اول متفاوت است و مجازات بیشتری برای آن‌ها تعیین شده است و از ۲ تا ۵ سال حبس برای آن‌ها بریده می‌شود. همچنین در ماده‌ی ۶۲۳ هم بیان شده که اگر با دادن ادویه و داروجات باعث سقط شوند و خود خانم این دارو را استفاده کند، قانون ۶ ماه تا ۱ سال حبس را مقرر کرده است ولی این قسمت سؤال شما که آیا قانون مجازات ما بازدارندگی کافی در این زمینه دارد، متأسفانه پاسخ سؤال منفی است.

از قتل وحشتناک چه می دانیم؟  آمار دقیق این قتل عام چیست؟ دستگاه های قضایی چه کار می کنند؟

واقعیت این است که این قانون در عمل نتوانسته آن بازدارندگی لازم را ایجاد کند و برعکس به جهت نبود یک شاکی خصوصی در جریان سقط...، معمولاً آن خانمی که اقدام به سقط می‌کند، در ابتدا و در مرحله‌ی قبل از سقط به این کار راضی است، نزد پزشک می‌رود و با درخواستی که دارد عملاً سقط انجام می‌شود و بعد از اینکه سقط انجام شد، کسی شاکی این پرونده نخواهد بود، مادر خودش اقدام کرده است، پزشک کسی است که بابت این کار اجرت و دستمزد گرفته است و قطعاً هم پای او گیر است اگر اثبات شود، نه مادر شکایت می‌کند و نه پزشک داعیه‌ای بر این دارد که اعترافی به این قضیه داشته باشد و آن اتفاقی که می‌افتد تحقق یک قتل، تحقق یک سقط، یک عمر عذاب وجدان برای مادر، یک عمر آثار وضعی که این گناه به جهت ظلم فاحشی که در حق یک موجود معصوم بی‌دفاع صورت گرفته است، یک آثار وضعی که می‌توانیم تعبیر کنیم که تعبیر زیبایی نیست، ولی یک نکبتی را برای زندگی این زن و شوهر به دنبال دارد اما در عمل مجازات خیلی تحقق پیدا نمی‌کند که به جهت نبود شاکی خصوصی یا جهات دیگری که وجود دارد.

لازم است از همین جا این درخواست و این مطالبه را از حاکمیت، از قوّه‌ی قضائیه، از دادگستری و از نهادهای مربوطه داشته باشیم که طی این جریان مدعی العمومی وجود داشته باشد، پیگیری کند و این مجازات‌ها انجام شود، اجرا شود و علنی شود تا نیاز اصلاح این وضعیت که نیاز جدی جامعه‌ی ما است صورت بگیرد.

اینکه می‌بینیم در قانون مجازات اسلام، دعو شریعت اسلام بر این نیست که مچ‌گیری کند. در بحث‌های حدود می‌بینیم افرادی که مرتکب گناهی شده‌اند گاهی نزد اهل بیت(ع) می‌آیند، در حضور حضرت رسول (ص) و در حضور امیرالمؤمنین(ع) اعتراف به گناه می‌کنند، ائمه، پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) در برخورد با این‌ها دائم می‌خواهند روی قضیه سرپوش بگذارند و می‌خواهند قبح گناه علنی نشود، نریزد و عادی نشود ولی اگر گناه اثبات شد، باید برخورد قاطع و جدی شود.

اینکه در شریعت اسلام حد باید علنی اجرا شود، اجرای حد علنی یک عامل بازدارنده است، اما متأسفانه در قضیه‌ی سقط جنین معمولاً این مجازات‌ها اجرا نمی‌شود و اگر هم اجرا شود آنقدر مورد اجرا نشده‌ی مجازات هست که برخی برای خودشان یک فضای امن و حیات خلوت مطمئنی را برای خودشان احساس کردند که البته من تصریح می‌کنم اکثریت قریب به اتفاق کادر پزشکی ما افراد مقید و متعهد و افرادی هستند که به دنبال این قضایا نیستند ولی اقلیت کمی هم که سود مادی و اقتصادی از این توسعه‌ی سقط و انجام سقط می‌برند، همان اقلیت کافی است برای اینکه این فاجعه را به این بزرگی که می‌بینیم به وقوع بپیوندانند و باعث شوند که جامعه به این مرحله برسد.

لازم است که یک بازنگری و اصلاحی هم در خود قانون مجازات ما و هم در اجرای آن انجام شود تا جنبه‌ی بازدارندگی آن تقویت شود.

- جامعه چه گام‌هایی می‌تواند برای کاهش سقط جنین بردارد؟

- خانم ابراهیم کوچک

اولاً باید همه دست به دست هم بدهیم، یک‌سری گام‌ها وجود دارد که باید توسط حاکمیت تعریف شود، توسط وزارت بهداشت یک‌سری قوانین تعریف شود، یک‌سری قوانین توسط قوّه‌ی قضائیه تدوین شود.

اگر بخواهیم جایگاه حکومت و حاکمیت را کنار بگذاریم، یک‌سری گام‌ها هستند که توسط جامعه می‌توانند تعریف شوند و تک تک ما با گام‌های کوچکی که می‌توانیم بردارم ولی بسیار مؤثر هستند و به کاهش این فاجعه‌ی انسانی منجر خواهد شد، یکی از این گام‌ها این است که اولاً دیدگاه نادرست جامعه را نسبت به خود فرزندان و نسبت به همان دیدگاهی که بحث تعداد فرزندان مطرح است، اصلاح کنیم.

دومین گامی که جامعه باید بردارد این است که باید حرمت سقط جنین را برای جامعه توسط نخبگان جامعه تبیین کنیم و جامعه بعد از درک این حرمت بتواند این درکی که نسبت به جنین داشته را اجرایی کند.

گام دیگر جامعه این است که نسبت به خانواده‌هایی که در سرپرستی بچه به هر علتی ضعیف هستند، مثل اینکه مادر توان جسمی یا توان مالی ندارد و یا توان فکری نسبت به این موضوع ندارد، جامعه کمک کند و این ضعف را جبران کند و این خیلی نقطه‌ی مهمی است. هر کسی به میزانی که می‌تواند در این سرپرستی به والدین کمک کند، کمک کند.

بحث دیگری که هست اصلاح روندهای تسهیل کننده‌ی سقط جنین باید از سمت جامعه به مسئولین مطالبه شود. این مطالبه‌گری است که بعضی از قوانین و مقررات را تغییر خواهد داد و ان‌شاءالله اصلاح خواهد کرد.

بحث غیرعقلانی بودن بهانه‌هایی که والدین برای سقط جنین دنبال می‌کنند برای جامعه توضیح داده شود و تبیین شود و با ادله‌ی کافی جامعه را از این جهل فکری نجات دهیم.

نکته‌ی دیگر اینکه با ترسیم جایگاه الهی و نگاه انسانی به جنین، سبک نگاه دیگران را اصلاح کنیم.

نکته‌ی دیگری که به نظرم خیلی شاید مطالبه‌ی به‌جا و به‌حقی از جامعه باشد بحث فرهنگ فرزندخواندگی است که شاید یکی از آیین‌های تکرار شده و زیبای دین ما است که در دوران ائمه(ع) وجود داشت و الان جامعه نگاه زیبایی نسبت به این موضوع ندارد و حاکمیت دارد برای این موضوع سخت می‌گیرد، این موضوع باید اصلاح شود، فرهنگ فرزندخواندگی و دایه‌گی باید اصلاح شود.

نکته‌ی دیگری که به ذهنم می‌رسد این است که فرزندان دیگران را فرزند خودمان بدانیم. اگر این موقعیت برای هر کدام از ما پیش آید آیا این‌چنین تصمیم می‌گیریم که در مورد دیگران به راحتی اظهارنظر می‌کنیم؟ و اینکه اگر کسی بنابر هر علتی در نگهداری بچه‌اش دچار سختی شده است، آن فرزند را فرزند خودمان بدانیم و به او کمک کنیم که از این بحران... . مطمئن باشید که اگر بتوانیم والدین را از یک بحران یک قدم جابه‌جا کنیم، بعد از آن دیگر خودشان حتماً حرکت خواهند کرد.

- از توضیحات کامل و جامع‌تان ممنونم و از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، تشکر می کنم و برای شما بهترین ها را آرزو دارم.

پی نوشت ها:


[۱]. انعام، ۱۵۱.

[۲]. اسراء، ۳۱.

[۳]. ممتحنه، ۱۲.

[۴]. مؤمنون، ۱۳.

[۵]. مؤمنون، ۱۴.

[۶]. همان.

[۷]. همان.

[۸]. همان.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha